سیاستهای فدرال رزرو، مانند نرخ بهره و مدیریت تورم، بر قیمت جهانی طلا اثر دارد. کاهش نرخ بهره در رکود، جذابیت طلا را افزایش و افزایش آن، جذابیت را کاهش میدهد. تورم، قیمت طلا را صعودی و کاهش آن، قیمت را نزولی میکند. اعتماد به فدرال رزرو نیز مهم است؛ ناکامی در کنترل تورم، طلا را جذابتر میکند. جایگاه دلار، تأثیر فدرال رزرو بر قیمت طلا را تشدید میکند.
اغلب افراد نسبت به نوسانات قیمت طلا اطلاع جامعی ندارند بخشی از این روند حاصل سیاست های بانک مرکز ایالات متحده (فدرال رزرو) است. این سیاستها که در جهت هدایت اقتصاد داخلی بوده پیامدهای جهانی را برای طلا به ارمغان می آورد که بر اقتصاد سایر کشورها اثر گذار است.
در سال 1913، ایالات متحده به منظور یکپارچهسازی سیاستهای اقتصادی، شبکهای منسجم از دوازده بانک منطقهای دولتی-خصوصی تحت عنوان سیستم فدرال رزرو ایجاد کرد. بانک فدرال رزرو نیویورک که مسئولیت محوری در نظام مالی کشور دارد، همواره به عنوان مهمترین نهاد این مجموعه شناخته شده است. این بانک، میزهای معاملاتی فدرال رزرو را مدیریت، به تنظیم بازار مالی کمک میکند و بر بزرگترین حجم داراییها نظارت دارد. فدرال رزرو، برخلاف بانکهای مرکزی متعارف از ساختاری چندلایه و ترکیبی از نهادهای دولتی و خصوصی بهره میبرد. همین امر استقلال قابل توجهی در تصمیمگیریهای آن ایجاد کرده و تأثیرپذیری مستقیم آن از سیاستمداران را کاهش میدهد.
این بانک مرکزی در راستای هدایت سیاست های اقتصادی ابزارهای متنوعی را دارد که در ذیل برخی از آنها را بیان خواهیم کرد.
بانک مرکزی ایالات متحده فدرال رزرو نقشی محوری در تعیین نرخ بهره ایفا مینماید؛ عاملی کلیدی که مستقیماً بر پویایی قیمت طلا تأثیر میگذارد. این نهاد در ابتدای هر سال، نرخ بهره اسمی را تعیین میکند، اما پیشبینیهای واقعی گاه با این ارقام تفاوت قابل ملاحظهای دارند. این اختلافات، فدرال رزرو را به اتخاذ سیاستهای انقباضی یا انبساطی وا میدارد. به عبارت دیگر، از طریق خلق اعتبار یا کاهش نرخ بهره، هدایت جریانهای اقتصادی کشور را بر عهده میگیرد.
در مواجهه با آشفتگیهای اقتصادی، غالباً شاهد کاهش نرخ بهره خواهیم بود. در چنین شرایطی، گرایش سرمایهگذاران از نگهداری ارز به سمت داراییهای امنتر، از جمله طلا افزایش مییابد. طلا به عنوان کمریسکترین گزینه سرمایهگذاری امکان حفظ ارزش داراییها را در برابر نوسانات و بحرانهای اقتصادی فراهم میآورد.
به عنوان مثال، فرض کنید فدرال رزرو نرخ بهره را 3 درصد تعیین کرده باشد، اما شرایط اقتصادی موجب شود نرخ بهره واقعی به 8 درصد برسد؛ امری که نشاندهنده عدم دقت پیشبینیهای اولیه است. در چنین سناریویی، طلا به پناهگاهی امن برای سرمایهگذاران تبدیل میشود، زیرا فدرال رزرو برای جبران این وضعیت ممکن است ناگزیر به چاپ پول بدون پشتوانه شود. این اقدام، ارزش پول رایج را کاهش داده و منجر به افزایش نقدینگی میشود. در نتیجه، عموم مردم برای حفظ ارزش سرمایههای خود، به خرید طلا روی میآورند.
سیاست انقباضی زمانی اتخاذ میشود که فدرال رزرو اقدام به افزایش نرخ بهره نماید. این رویکرد معمولاً منجر به کند شدن رشد اقتصادی و کنترل تورم میگردد. در چنین شرایطی، بازده سرمایهگذاری در داراییهایی نظیر اوراق قرضه دولتی افزایش یافته و جذابیت نگهداری طلا، که فاقد بازدهی ذاتی است، کاهش مییابد. در نتیجه، سرمایهگذاران به سمت داراییهای با درآمد ثابت متمایل شده، تقاضا برای طلا کاهش یافته و قیمت آن رو به نزول میگذارد.
طلا به عنوان سپری در برابر تورم عمل میکند؛ چرا که افزایش سطح عمومی قیمتها یا انتظارات تورمی، جذابیت این فلز گرانبها را نزد سرمایهگذاران افزایش داده و به تبع آن قیمت را صعودی میسازد. برعکس، کاهش تورم یا تعدیل انتظارات تورمی، تأثیری معکوس بر قیمت طلا خواهد داشت.
تحقق یا کاهش تورم، ارتباط تنگاتنگی با سیاستهای پولی فدرال رزرو دارد. این بانک مرکزی با کاهش نرخ بهره، غالباً در جهت تحریک رشد اقتصادی گام بر میدارد که این امر میتواند به افزایش سطح تورم منجر شود.
با این حال، گاهی شوکهای تورمی از کنترل سیاستهای از پیش تعیینشده خارج شده و اثرگذاری خود را نشان میدهند. برای مثال، وضع تعرفههای وارداتی میتواند در کوتاهمدت، منجر به تورمهایی شود که افزایش قیمت طلا را به همراه دارد؛ اما این اثرگذاری معمولاً محدود به بازه زمانی خاصی است. چنین التهاباتی میتواند موجب سردرگمی در میان فعالان بازار شود.
اعتماد بازار به فدرال رزرو، نقشی تعیینکننده در نگرش سرمایهگذاران به مدیریت سرمایههایشان ایفا میکند. هنگامی که بانک مرکزی در کنترل تورم یا مدیریت مؤثر بحرانهای اقتصادی ناکام میماند، سرمایهگذاران اعتماد خود را به داراییهای مالی سنتی از دست میدهند. دورههایی که نرخ بهره پایین است نگرانیهایی در خصوص ثبات اقتصادی یا تنش در سیستم مالی همراه است. در چنین شرایطی، طلا به واسطه جایگاه خود به عنوان دارایی بدون ریسک طرف مقابل از دورههای عدم قطعیت سود میبرد.
بیشتر بخوانید: طلای جهانی در کانون قدرت؛ نقش آمریکا در تعیین سرنوشت قیمت ها
در دوران بحرانهای اقتصادی، سبدهای سرمایهگذاری دستخوش تغییرات شتابان میشوند. سرمایهگذاران با جابجایی سرمایههای خود از سهام و اوراق قرضه به سمت داراییهای امن، به ویژه طلا، واکنش نشان میدهند. این رفتار ریشه در نقش دیرینه طلا به عنوان ذخیره مهم در زمانهای بحران اقتصادی است.
شرکتهای سرمایهگذاران، از جمله صندوقهای بازنشستگی و شرکتهای بیمه نیز در این دوران، سبد داراییهای خود را بازنگری میکنند. این بازیگران کلان با انتقال میلیاردها دلار سرمایه به بازارهای طلا در زمان کاهش اعتماد به فدرال رزرو میتوانند نوسانات قیمتی را به طور قابل ملاحظهای تشدید کنند.
ایالات متحده آمریکا به واسطه داشتن بزرگترین ذخایر طلای جهانی و جایگاه دلار به عنوان پول پایه در مبادلات اقتصادی بینالمللی، تأثیر بسزایی بر قیمت جهانی طلا دارد. طبق اعلام صندوق بینالمللی پول بیش از 50 درصد قیمتگذاری طلای جهانی بر پایه دلار آمریکا استوار است. بنابراین، تقویت دلار، قیمت طلا را برای دارندگان سایر ارزها گرانتر کرده و منجر به کاهش تقاضا میشود.
در شرایط کنونی، سیاستهای تعرفهای دولت ترامپ، اختلافات ریاست جمهوری با فدرال رزرو و تثبیت جایگاه شغلی، همگی بر قیمت جهانی طلا تأثیرگذار بودهاند. در نتیجه، طلا در حال حاضر شاهد اوج تاریخی قیمت خود است و پیامدهای این روند در سراسر جهان نمایان میشود.
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت بازار طلا می باشد.