ماجرای رسوایی گردنبند که شامل فریب یک کاردینال و دزدی یک گردنبند الماسین گرانبها بود، هرچند مستقیماً به ماری آنتوانت مربوط نمیشد، اما باعث شد مردم او را بیشازپیش به بیبندوباری و فساد متهم کنند. این اتفاق همراه با بحرانهای اقتصادی و اجتماعی، زمینهساز انقلاب فرانسه شد.
پس از سقوط سلطنت، ماری آنتوانت در سال 1793 به جرم خیانت و ولخرجی اعدام شد. بسیاری از جواهرات سلطنتی یا مصادره، یا سرقت و فروخته شدند، اما برخی به مجموعههای خصوصی خاندانهای سلطنتی راه یافتند. جواهرات باقیمانده از او امروزه در موزه لوور نگهداری میشوند، و او همچنان نمادی از سقوط سلطنت فرانسه باقی مانده است.
مقدمه
ماری آنتوانت، در سال 1755 در وین در اتریش به دنیا آمد، او شاهدختی تجملگرا بود که پدر و مادرش نیز عادات سلطنتی را در وجودش به دیعه گذاشته و تقویت کروند، لقب سلطنتی او به عنوان یک شاهدخت، ماری ترزا بود. مادر ماری برای اینکه دخترش عروس لوئی پانزدهم امپراتور فرانسه و همسر لوئی شانزدهم شود، از هیچ تلاشی مضایقه نکرد.
ماری آنتوانت دخترک موطلایی بلندپرواز اتریشی که انگار برای ملکهشدن به دنیا آمده و آموزش دیده بود، وارد دربار فرانسه شده و به عنوان ملکه تاج بر سرنهاد.
کشوری که به ماری جز غضب و قهر چیزی نبخشید و مردم آن به خاطر اتریشی بودن ملکه هیچگاه نپذیرفتند که ماری ملکه آنها باشد. ماری آنتوانت ملکه خوبی بود ولی زنی فاسد و هوسران نیز بود که جز سلطنت و زندگی اشرافی و روابط هوس آلود، هیچ چیز برایش معنا نداشت. مشکلات ماری در دربار زیاد بود ولی توانست برای مدت کوتاهی میان مردم جا باز کرده و در دربار به رسمیت شناخته شود، اما این مدت کمتر از درخشش و ناپدید شدن ستاره سهیل در آسمان بود و طولی نکشید که بخت ملکه دوباره به خواب فرو رفت.
علاقه به جواهرات، میل به اشرافیگری
ماری آنتوانت زنی خوشگذران و تجملاتی بود، کلکسیون جواهرات ماری آنتوانت به شدت درخشان و برجسته و از برندهای مشهور آن دوران بود، ماری در واقع به یک ابزار تبلیغاتی برای بهترین جواهرسازان فرانسوی چون بومر و اوبرت تبدیل شد، پادشاه خود از این تصمیم استقبال کرده و ملکه نیز از این نمایشهای سلطنتی در نهایت شعف و شادمانی بود. هنگامی که لوئی شانزدهم به تخت سلطنت نشست و ماری عنوان ملکه را از آن خود کرد سال 1744 بود، در آن سالها ماری آنتوانت صاحب بزرگترین کلکسیون طلا و جواهرات بود، او یک جفت دستبند الماس از جواهرساز مشهور پاریسی به نام بومر خرید. در همان سالها ماری از یک جواهرساز به نام Mellerio یک دستبند خرید که هفت یاقوت با نقش و نگار گل و شاخ و برگ داشت و نیمرخ امپراتوران رومی بر روی یاقوت ها حک شده بود، این ماجرا شروع یک رسوایی بزرگ یا اسکندال بود که از آن با عنوان رسوایی گردنبند یاد میشود.
ملکه نامحبوب، رسوایی و شایعات
در این که ماری شخصیت فاسدی بود، شکی نیست، ولی با نخستین زبانههای آتش انقلاب در فرانسه، ماری سعی کرد خود را با موج اعتراض همراه کند و به جای حضور در مراسم رقص و جشن های سلطنتی، وقت خود را صرف فرزندانش سازد، اما ماری ذاتا یک ملکه بود وانگار نمیتوانست چیزی جز یک ملکه باشد آن هم ملکهای بیگانه از کشوری که دشمن قسم خورده فرانسه بود، اتریش فرانسه دائما با اتریش در نبرد بود، ملکه در آتش این خشم و عصیان سوخت.
شایعاتی به او نسبت دادند مثل همان روایت مشهور که میگویند از ماری آنتوانت در جریان قحطی و انقلاب فرانسه پرسیدند، مردم نان ندارند بخورند، چه کنند؟
پاسخ داد: خب شیرینی بخورند.
این شایعه واقعیت ندارد و این نقل قول را ژان ژاک روسو از قول یک ملکه اسپانیایی روایت کرده است. در هر صورت این خشم خفته، مقدمات شکل گیری انقلاب فرانسه، مردن ولیعهد و پسر کوچک ملکه در 8 سالگی که برای مردم اهمیت نداشت و عزای عمومی در پی نداشت، چون درگیر قحطی و جنگ بودند، باعث شد فرانسه علیه ملکه به پا خیزد و رسوایی گردنبند رقم بخورد.
رسوایی گردنبند یکی از ماجراهای جالب ولی جنجالی با تبعات سنگین و اسف بار بود که در قرن هجدهم رخ داد، آن هم در اواخر قرن. این ماجرا نقش مهمی در بیاعتبار شدن سلطنت و نارضایتی مردم از سلطنت داشت. رسوایی گردنبند ماری آنتوانت یکی از ماجراهای جنجالی اواخر قرن هجدهم در فرانسه بود که نقش مهمی در بیاعتبار شدن دربار و افزایش نارضایتی مردم از سلطنت داشت.
داستان رسوایی گردنبند
در دهه 1770، جواهرسازان پاریسی بوهمر و باسنج گردنبندی فوقالعاده گرانقیمت (متشکل از 647 قطعه الماس) ساختند که در ابتدا برای معشوقه لوئی پانزدهم، مادام دو باری، طراحی شده بود. اما با مرگ لوئی پانزدهم در سال 1774، این گردنبند بدون مشتری باقی ماند. جواهرسازان تلاش کردند آن را به ماری آنتوانت، همسر لوئی شانزدهم، بفروشند، اما او که به هزینههای دربار حساس بود، از خرید آن خودداری کرد.
فریب بزرگ
در این میان، زنی به نام ژان دو لا موت، که خود را نجیبزادهای از نسل پادشاهان معرفی میکرد، و معشوقه کاردینال بود نقشهای برای فریب کاردینال دو روآن کشید. کاردینال به دنبال جلب توجه ملکه بود، اما از جانب او نادیده گرفته میشد. ژان او را متقاعد کرد که میتواند با ملکه برایش رابطهای دوستانه برقرار کند.
ژان با کمک یک زن روسپی که نقش ملکه را در یک ملاقات شبانه بازی کرد، کاردینال را فریب داد. سپس او را قانع کرد که ملکه موافقت کرده گردنبند را بهطور قسطی خریداری کند و از او خواست که به نمایندگی از ملکه، گردنبند را بگیرد و پول آن را پرداخت کند.
کاردینال گردنبند را دریافت کرد و به دستیاران ژان تحویل داد، اما جواهرات بهجای ارسال به کاخ، قاچاق شده و فروخته شدند. وقتی جواهرسازانی مثل بومهر به کاخ رفتند تا دستمزد خود را از ملکه بگیرند، دربار متوجه کلاهبرداری شد و کاردینال دو روآن، ژان دو لا موت، و دیگر همدستانش بازداشت شدند.
معشوقه ژان جریمه و زندان محکوم شده و داغ بر او نهادند، اما گردنبند فروخته شده و داغ ننگی ابدی را بر پیشانی ملکه نشاند، ننگی که ملکه در ایجاد و شکلگیری آن نقشی نداشت، ولی مردم خشمگین هر ماجرای رسوایی باری را به ملکه نسبت میدادند. چنان که گفتهاند: گنه کرد در بلخ آهنگری، به شوشتر زدند گردن مسگری.
سرنوشت گردنبند
الماس ها و قطعات گردنبند توسط ژان و همدستانش قطعهقطعه شده و در بازارهای مختلف اروپا فروخته شدند. هیچگاه نتوانستند آن را به شکل اصلیاش بازیابی کنند.
نتایج و تأثیرات
- بیاعتباری ماری آنتوانت: با اینکه ملکه واقعاً در این ماجرا بیگناه بود، اما افکار عمومی باور کردند که او در این رسوایی دست داشته است.
- افزایش خشم مردم: این ماجرا به تصویری که مردم از ماری آنتوانت بهعنوان فردی ولخرج و بیتوجه به مشکلات مالی فرانسه داشتند، شدت بخشید. ملکه به نماد ولخرجی و بی بند و باری در دربار تبدیل شده و آماج نفرت جماعت زیادی از عوام تحریک پذیر قرار گرفت. با اینکه ملکه سعی داشت با موج اعتراضات همراه شود اما هیچ گاه نتوانست روحیات سلطنتی خود را کنار بگذارد و درد مردم بیچاره را با تمام وجود حس کرده و چارهای برای کاهش این رنج بیندیشد.
- زمینهسازی انقلاب فرانسه: این رسوایی یکی از عواملی بود که نارضایتی عمومی را نسبت به سلطنت افزایش داد و در نهایت منجر به انقلاب فرانسه در سال 1789 شد.
این ماجرا یکی از معروفترین پروندههای کلاهبرداری تاریخ است که نهتنها به سقوط خاندان سلطنتی کمک کرد، بلکه در فرهنگ و ادبیات نیز بازتاب زیادی یافت.
سرنوشت ماری آنتوانت و جواهراتش
پس از رسوایی گردنبند، ماری آنتوانت همچنان تحت انتقاد شدید مردم قرار داشت. ولخرجیهای او، در کنار بحران اقتصادی فرانسه، باعث شد بسیاری او را مقصر وضعیت کشور بدانند. با وقوع انقلاب فرانسه در سال 1789، شرایط برای خاندان سلطنتی سختتر شد.
سرنوشت ماری آنتوانت
در سال 1791، ماری آنتوانت و لوئی شانزدهم تلاش کردند از فرانسه فرار کنند، اما در وارن دستگیر شدند.در سال 1792، سلطنت در فرانسه لغو شد و آنها به زندان افتادند. لوئی شانزدهم در ژانویه 1793 نه به عنوان پادشاه به عنوان فردی عادی و خائن با عنوان کاپه اعدام شد. در اکتبر 1793، ماری آنتوانت نیز پس از محاکمهای کوتاه، به جرم خیانت به کشور و ولخرجیهایش، با گیوتین اعدام شد. چیزی که او را از پا درآورد و موهای او را سفید کرد که با عنوان سندروم ماری آنتوانت شناخته میشود و امروزه بسیار متداول است این بود که او را از جواهرات و لباسهای زیبا به لباسی کهنه و مندرس رساندند و جواهرات او را به یغما بردند، البته احتمال دارد که قضیه سفیدی موها اغراق و شایعه بوده باشد ولی در هر حال کمر ملکه زیر بار این رنج خم شد و باعث شد از پا درآید و چون درختی در معرض حملات بی رحم ارهای به نام گیوتین و خشم مردم از پا درآید!
سرنوشت جواهرات سلطنتی فرانسه
مصادره توسط انقلابیون
پس از انقلاب، جواهرات خاندان سلطنتی بهعنوان اموال ملی ضبط شدند. در سپتامبر 1792، مجموعهای از جواهرات سلطنتی، از جمله متعلق به ماری آنتوانت، از خزانه سلطنتی در پاریس به سرقت رفت. بسیاری از این جواهرات بعداً در بازارهای سیاه فروخته شدند.
فرار برخی جواهرات به خارج از فرانسه
پیش از انقلاب، ماری آنتوانت بخشی از جواهراتش را به سفیر اتریش در فرانسه سپرد. این جواهرات از کشور خارج شده و بعدها به دختر او، ماری ترز (دوشس آنگولم)، رسید. برخی از این جواهرات هنوز در مجموعههای خصوصی خاندانهای سلطنتی اروپا یافت میشوند.
جواهرات نجاتیافته و باقیمانده
برخی از جواهرات سلطنتی فرانسه بعدها توسط دولت بازیابی و در موزه لوور نگهداری شدند. مجموعهای از الماسهای معروف، مانند "Le Régent" و "Sancy"، هنوز در فرانسه هستند.
میراث و تاثیرات
ماری آنتوانت به یکی از نمادهای سقوط سلطنت و بیعدالتی در تاریخ تبدیل شد.جواهرات او، بهویژه آنهایی که خارج از فرانسه نجات یافتند، همچنان مورد توجه کلکسیونرها و خاندانهای سلطنتی هستند. برخی از الماسها و جواهرات سلطنتی فرانسه امروزه در موزه لوور پاریس نگهداری میشوند و بخشی از تاریخ پر فراز و نشیب فرانسه را به نمایش میگذارند.
جمع بندی
تاریخ همیشه جولانگاه عبرت و افسانه است، درست است که بخشی از نقل قولها درباره ماری آنتوانت، شاهدخت رویاپرداز، تجملگرا که به عاقبت دار و گیوتین دچار شد و خاکستر خشم عمومی او را در خود سوزاند، افسانه و شایعه است ولی بخش زیادی از آن هم حقیقت دارد؛ جواهرات ماری آنتوانت چند دسته شد، بخشی به موزه سپرده شد، بخشی به دست مجموعهداران بزرگ رسید، مقداری به سرقت رفت و چند قطعه در بازار سیاه با بهای اندک فروخته شد.