در این مقاله بر آنیم که به پدیده ی اقتصادی استاندارد طلا و تاثیرات مثبت و منفی آن بر طلا بپردازیم. برای فهم بهتر استاندارد طلا که یکی از نشانه های شکوفایی عقل بشر است ، در ابتدا سفر تاریخی کوچکی به پیش از میلاد مسیح خواهیم داشت و از آنجا تا انتهای این نوشته به قرن 21 و هوادارن بازگشت به اساندارد طلا خواهیم آمد.
مقدمه
انسان از دیرباز برای قابل فهم کردن چیزها همواره نیاز به الگو داشته است . الگویی که بتواند طبق آن رفتار کند و خطرهای احتمالی آینده را پیشبینی کرده تا از آن جلوگیری کند. انسان کهن به درستی دریافته بود که در زیر هر اتفاقی چیز دیگری نهفته است. تاریخ اندیشه از همینجا آغاز میشود . تمام سازو کارهای بشری از مناسک گرفته تا هنر و اقتصاد تماما درگیر همین الگو سازی بوده است.
اقتصاد یکی از اصلی ترین دغدغه های انسان از گذشته بوده است که حتی فلاسفه بخشی از عقلانیت را به عقل معیشت نسبت داده اند. جوامع بشری برای عبور از مبادلات کالا به کالا به مرور نتیجه گرفتند که یک یا چند کالای محوری را مبنای ارزش قرار دهند و اینکار نخستین الگوی ساختارمند جهان اقتصاد را شکل داده و همچنان تا امروز نقش مهمی ایفا میکند.
استاندارد سازی در دنیای اقتصاد به مفهموم تعیین معیار و چارچوب ،جهت در اختیار داشتن میزان و سنجه ایست که سیاستگذاران اقتصاد توانایی کنترل و پیشبینی و ایجاد ثبات در مراودات اقتصادی را داشته و بر اساس آن برنامه های بلند مدت و میان مدتشان را تدوین کنند. از مهمترین اهداف آن کنترل تورم و ثبات نرخ ارز در معاملات و تجارت ها میباشد.
همانطور که در مقدمه اشاره شد ، پدیده ی استاندارد سازی در اقتصاد به قرون پیش از میلاد باز میگردد. هر چه از نخستین تلاش بشر در مبادلات کالا به کالا فاصله میگیریم، به علت غیر ساختارمند بودن آن نیاز به وجود مبنایی برای مبادله را بیشتر احساس میکنیم. اولین جرقه های این الگومندی را در نظام اقتصادی پول کالایی در 3000 پیش از میلاد شاهد هستیم. کالاهایی مانند نمک ، صدف ،غلات و البته فلزات گرانبها از قبیل طلا و نقره به عنوان کالای پایه ای برای مبادله ، تجارت را آسانتر نمود. با پیشرفت تجارت نیاز به ضرب سکه در 600 قبل از میلاد رسما طلا و نقره را به اساسی ترین بازیگران عرصه ی اقتصاد تبدیل کرد . از اواسط قرون وسطی تا قرن 19 به طور مشهود استاندارد طلا و نقره برای پول وجود داشت . از اواسط قرن 19 با اقدامات رسمی بریتانیا ، ارز بر استاندارد طلا استوار شد . اقتصاد مدرن از این تاریخ به بعد دستخوش لحظات اوج و فرود زیادی شده است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
با اقدام رسمی بریتانیا در سال 1821 ، طلا به عنوان استاندارد اقتصادی وارد گفتمان ارزی جهان شد و تا 1900 تقریبا تمام کشورهای جهان به این سیستم تن دادند. در اینجا تاریخ شاهد سازمان یافته ترین شکل پول با پشتوانه بود. پول با کالایی که ارزش ثابت و تبدیل پذیر داشت سنجیده میشد و این نکته ، امکان کنترل و پیشبینی پذیری اقتصادی را میسر میکرد. تکامل یافته ترین نسخه ی آن در برتون وودز از 1944 تا 1971 ارائه شد که دلار بر پایه ی طلا ، اقتصاد جهان را تحت سیطره ی خود گرفته بود.
البته این تنها مدل پشتیبانی از ارز در جهان نبود. پس از شوک نیکسون که استاندارد طلا را ملغی کرد ، پشتیبانی از ارز به شکلهای اعتباری و اعتماد عمومی منطقه ای ( مانند یورو) و جهانی که الگوی شناور فیات را شکل داد در جریان است . عرصه ی اقتصادی مدرن در حقیقت نزاع میان پول با پشتوانه و بدون پشتوانه است که اگر کمی صبر کنید در موردش صحبت به میان خواهد آمد.
بیشتر بخوانید: تاریخچه تب طلا
در این نظام اقتصادی، طلا به عنوان غایت دارایی در معاملات تجاری و ارزی محسوب میشود. به عبارت دیگر به ازای هر واحد پولی میزان مشخصی طلا وجود دارد که بانک مرکزی وجود این مقدار را در تبادل نهایی تضمین میکند. مهمترین ویژگی این سیستم ثابت نگه داشتن نرخ ارز است . از نکات استراتژیک این سیستم میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
الگوی استاندارد طلا در مقاطعی از قرن 19 و 20 به شکل های مختلفی بنا به شرایط تاریخی و سیاسی در کشورها پیاده سازی شد.
اقتصاد نیز مانند هر پدیده ی انسانی دیگر به عوامل متعددی گره خورده است و همین مسئله باعث شکل گیری سویه های متناقض در طول زمان میشود. استاندارد طلا هم از این قضیه مستثنی نبوده و در طول زمان بنا به شرایط تاریخی پیامدهای مثبت و منفی متعددی را به همراه داشته است. در اینجا به برخی از مهمترین موارد آن اشاره خواهم کرد:
در نتیجه ی این سویه ی مثبت، حهان شاهد همگرایی بین المللی بوده است.
در میان کشورهایی که سیاست پولی مبتنی بر پشتوانه ی استاندارد طلا را در پیش گرفتند، دو نام به عنوان بزرگترین های این تاریخ خودنمایی میکنند. با هم به سراغ شروع و پایان استاندارد طلا در بریتانیا و ایالات متحد خواهیم رفت.
نام بریتانیا پس از 1821 به عنوان اولین و بزرگترین هوادار استاندارد طلا به ثبت رسیده است. بریتانیای کبیر و مستعمره هایش در آن برهه ی تاریخی نیازمند یکپارچه سازی بود و جایگاه قدرتمند بریتانیا در جهان با استفاده از استاندارد طلا و معرفی پوند استرلینگ به عنوان ارز جهانی ، در بخش اقتصادی نیز مستحکم میشد. با معرفی پوند به پشتوانه ی طلا ،تجارت جهانی برای بریتانیا به سهولت بیشتری اتفاق افتاد و با مهار تورم و اعتماد سازی به جذب سرمایه گذاری کمک کرد. اما در ادامه جنبش های مدنی ضد استثماری در محدوده ی تحت سلطه ی بریتانیا باعث بی اعتمادی گسترده نسبت به پوند شده و خروج سرمایه ها و سرمایه گذاران از بریتانیا رشد چشمگیری داشت. ورود بریتانیا به جنگ های جهانی تیر خلاص را به پیکر استاندارد طلا در بریتانیا زد و در گیرودار بحران رکود، در 1931 بریتانیا خروج از استاندارد طلا را با لغو تبادل پوند و طلا اعلام کرد.
در آمریکا برتون وودز اوج نقش آفرینی بود. در 1944 در اختیار داشتن بیش از نیمی از منابع طلای جهان باعث قدرت گرفتن دلار بر پایه ی طلا در جهان شد . اما دیری نپایید که به علت ثبات اقتصادی و فعال شدن همه جانبه ی صنایع و تکنولوژی ،هوای قدرتنمایی مجدد در سر سیاستمداران افتاد و هزینه های هنگفت جنگ سرد در رقابت با شوروی ، کشورهای عضو برتون وودز را به بن بست های این اتحاد آگاه تر کرد. با تبدیل گسترده ی دلار به طلا علی الخصوص توسط فرانسه ، ذخایر طلا رو به کاهش گذاشت و این زنگ خطر در 1971 نیکسون را به سمت خروج از استاندارد طلا سوق داد.
مطالعه بیشتر: هر آنچه درباره برتون وودز و تاثیر آن بر طلا باید بدانید
با ورود و خروج کشورها به طرح استاندارد طلا موقعیت ذاتی طلا در بازارهای جهانی دستخوش اوج و فرود میشد. اعمال قانون های متعدد و فشارهای وابستگی ارز به طلا هربار پلیتیک طلا را تغییر میداد. برخی از این تغییرها جنبه ی مثبت و برخی جنبه ی منفی داشت.
شدت گرفتن تقاضای طلا: کشورها ناچار برای حفظ ارزش پول خود باید ذخایر طلا را افزایش میدادند و این امر باعث بالا رفتن تقاضای طلا و بهبود صنایع مرتبط با آن شده بود
در قرن 21 نیز کارشناسان و نطریه پردازان و همچنین سیاستمداران زیادی معتقدند که باید به استاندارد طلا برگشت. از عمده دلایل آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
نام چند تن از سیاستمداران و تئوریسین های بزرگ از جمله رون پل، استفن هارپر و لورنس لانداو در میان طرفداران بازگشت استاندارد طلا به چشم میخورد.
نتیجه گیری
در طول تاریخ اقتصادی بشر، همواره استاندارد کردن نظام معاملات دغدغه ی بزرگی محسوب میشد. در این میان استاندارد کردن بر اساس طلا از سابقه و قدرت بی نظیری برخوردار بوده است . طلا به علت ارزش ذاتی اش سنگ محک خوبی برای تنظیم بازار های مالی به حساب می آید. اگرچه سیستم فیات با معرفی کردن فضای شناور اتکا را از طلا برداشته اما هر بار جهان به رکود و بحران میخورد ، ملتمسانه چشم به طلا میدوزد.
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت بازار طلا می باشد.